امروز جوانهای ما درباره‌ی مسائل [مختلف] سؤالاتی دارند؛ چه سؤالات سیاسی، چه سؤالات دینی، چه سؤالات شخصی نسبت به ماها؛ باید بتوانیم این سؤالات را پاسخ بگوییم. بهترین جا هم نماز جمعه است، چون هر هفته است؛ منتها این نیاز را چگونه تشخیص بدهیم؟ یعنی از کجا بفهمیم که امروز ذهن جوان نیازمند چه ارشادی است، دنبال چه سؤالی است از ما؟ این را باید تشخیص داد. حالا مطالعه و بحث‌کردن و ملاحظه‌ی جوانب و مانند اینها که خب هست، [امّا] به نظر من یکی از راه‌هایش اُنس با خود جوانها است؛ با خود جوانها، انسان [انس پیدا کند].  من‌باب مثال عرض میکنم، فرض کنید شما اعلان کنید که هفته‌ای یک روز و یک ساعت مخصوص دیدار با جوانها است؛ جوانها میتوانند بیایند در این یک ساعت حرف بزنند، سؤال کنند، بشنوند، بگویند.

* به برکت دل ‌بُریدن مسئولین و ملّت از بیگانگان، کشور در حال جوشیدنِ از درون است؛ همچنان که در دوران جنگ به ما نه سلاح میدادند، نه مهمّات میدادند، نه ابزارهای دستِ پایین دفاعی میدادند  که مثال سیم خاردار را بارها گفته‌ایم. چون یک چنین وضعیّتی پیش آمد، عناصر توانا در درون نظام، در درون کشور به فکر افتادند که خودشان را نجات بدهند از این وضعیّت؛ به خودشان فشار آوردند، به خودشان تکیه کردند، به خودشان امید بستند و خب بحمداللّه به اینجا رسیدیم که مشاهده میکنیم. امروز بحمداللّه در زمینه‌ی مسائل دفاعی، در زمینه‌ی امکانات تسلیحاتی، کشور به برکت تکیه‌ی به خود، خدا را شکر در جایگاه خوبی قرار دارد؛ در زمینه‌ی مسائل اقتصادی هم همین جور است.

الان مراجعه‌ی به جوانهایی که اهل ابتکارند، از طرف دستگاه‌های گوناگونِ دولتی زیاد شده؛ دستگاه‌ها و مجموعه‌های جوان، مثل جهاد دانشگاهی و غیر اینها، مجموعه‌های خوبی هستند که توانایی‌های زیادی دارند و همواره منتظرند کسی به اینها مراجعه کند، از اینها کار بخواهد؛ خیلی اوقات به ما شکایت میکردند که دستگاه‌های دولتی از ما کار نمیخواهند، کاری را که تولید کرده‌ایم از ما نمیخرند، دریافت نمیکنند؛ میروند سراغ بیگانگان. الحمدللّه دل‌ بُریدن از بیگانگان موجب شده که به این دستگاه‌ها مراجعه بشود، از این دستگاه‌ها کار خواسته بشود، اینها به حرکت بیفتند و یک جوشش درونی‌ای در کشور بحمداللّه به وجود آمده و این به توفیق الهی، به فضل الهی ادامه پیدا خواهد کرد و کشور را به استغناء واقعی از بیگانه خواهد رساند بمنّه‌و‌فضله.