تو را فاطمه می خوانم، ای بریده از تمام بدی ها که وجودت آیینه ای است پاک شده از زنگارهای غبار!
تو را زهرا می گویم، که خورشیدوار، بر وسیع ترین افقِ آسمان، می درخشی، بی آن که غروبی برای تو باشد.
تو را مبارکه می سرایم، که آوازه ی برکت و کرامتت، موج وار، اقیانوسِ هفت آسمان را به تلاطم می آورد.
تو را راضیه می خوانم، که میان موج مصیبت ها و سختی ها، ایستادی و قایق زندگی ات همواره بر راستای رضای پروردگارت حرکت کرد.
مرضیه می گویمت بانو! که زیستنِ تو، سکوت و سخن تو، ایستادن و نشستن تو، همه همان بود که خدایت خواسته بود.
تو را طاهره می نامم، که ناب تر از شبنم های صبحگاهی بر گلبرگ تاریخ نشسته ای و پاک تر از همه ی بوستان های بهشت و زلال تر از کوثری.

امروز در فاطمیه ای به وسعت ایران، سر بر شانه ی «مظلومیت» می گذارد و اشک می ریزد.هر چند در ایام فاطمیه، داغ ما تازه می شود، امّا مرور بر این «فهرست غم»، ما را به فاطمه نزدیک تر می کند؛ قلبمان شفافیت زهره ی زهرا را بهتر لمس می کند، گریه ها، شفیع ما می گردد، تا در آستان عترت، عزّت یابیم.
در ایام فاطمیه، دل های عاشق و بی قرار، «سرود غم» می خواند و منظومه ی اندوه می سراید. «فاطمیه»، فصل و موسم تجدید داغ های علی است.امروز رحیل رحلت ، گوهر گران سنگی را از صدف حیات به معراج رسانیده است و عاشقان و شیفتگان جوهر قدسیه را به سوگ نشانده است و نخل حسرت در دل ارادتمندان و در دشت دوستدارانش به بار آمده است.

درود خدا بر یگانه بانوئی که در عرش الهی محبوب ملائکه مقرب و هم کلام با برترین آنان و حامل علم خدا یعنی جبرئیل امین بود. درود بیکران خداوند بر فاطمه(س) که بهجت قلب و نور چشم رسول (ص) و عزیزترین انسان‌ها در پیشگاه او بود؛ وجودی که نور پیامبر(ص) سراسر او را احاطه نموده بود و از جهت شبیه‌ترین مردم در رفتار و کردار به رسول خدا بود.

حدیثی زیبا از حضرت فاطمه(س):
اول باید در فکر مشکلات و آسایش همسایه و نزدیکان و سپس در فکر خویشتن بود.[1]

ای چراغ فروزان عرش
ای مادر نیکی ها
ای مادر نیایش ها
ای مادر فضیلت ها
و ای شانه های حمایت اسلام!
سلام بر تو؛ سلامی از دل کوچک و کم ارزش، ولی سرشار از ارادت ما؛ سلامی به بلندای کرامت و اجابت بی انتهایت!

خطبه 202 نهج البلاغه – هنگام دفن سرور زنان جهان
نماز و زیارت حضرت زهرا(س)